حدودا چند روز از آشنایی عملی من با موضوع گرافیک پیکسلی میگذرد و کلا در این چند روز تنها چند ساعتی را روی این موضوع بصورت جدی صرف کردهام اما واقعا از نتایج به دست آمده به نوعی شگفت زده شدم. البته نه اینکه خروجی موضوع محصولی عالی باشد بلکه برای کسی مثل من که امکانات طراحیهای هنری رایج برایش فراهم نیست و به نوعی دست و بالم برای پیشرفت در این زمینه بسته است، گرافیک پیکسلی میتواند یک راه نجات بخش در این زمینه باشد. پس بیایید با هم نگاهی به این موضوع بیاندازیم.
همانگونه که از اسم این هنر پیداست در اینجا ما به جای گرافیکهای واقع گرایانه و هر نوع گرافیکی که اندازه تصویر(Resolution) را به چالش میکشد، ما در اینجا با پیکسلهای محدودی طرف هستیم که در نهایت محدودیت گرافیکی، تصاویر حداقلی را برای ما فراهم میکنند. معروفترین بازی در این زمینه (البته از لحاظ فروش و محبوبیت نه برای بهترین گرافیک پیکسلی بودن) بازی زیبای Minecraft است. بازی که در ابتدا توسط یک نفر ساخته شده بود. اما بیایید نگاهی به ظرفیتهای و چالشهای پیشرو در این زمینه برای ما تازه کاران بیاندازیم.
شما را نمیدانم اما به نظر خودم برای اولین نمونههای تمرینی خودم در ساعات اولیه کار با گرافیک پیکسلی و آن هم در زمانی که اینترنت رایانهام چند روزی کاملا قطع بود و به هیچ نمونهای دسترسی نداشتم :) نمونههای پیشرو بسیار شگفتانگیز هستند و کسی نمیتواند نظرم در این زمینه را تغییر دهد. به عنوان مثال از تصویر کاور مطلب گرفته تا تصاویری که تا انتهای مطلب میبینید همه محصول همین ابتدای کار من با گرافیک پیکسی است. واقعا شگفت انگیز نیست! البته در همین جا این حرف را از من داشته باشید که افتخار کردن به انجام کاری در حالی که تنها خودتان میدانید چقدر برای آن هزینه کردهاید کار غلطی نیست،بلکه نیروی محرکهای برای شماست تا از انجام کاری که میکنید لذت تمام و کمال را ببرید پس هرگز احساس خود در مورد کارهایتان را پنهان نکنید.
تنها وسایل کار من یک موس و نرمافزار فتوشاپی بود که در نهایت بزرگنمایی جلوی من قرار داشت. فکر خودم را به کار انداختم و از همان ابتدا بر روی چیزهایی نمونه زدم که بیشتر از همه علاقه داشتم، مثل کاور مطلب که آخرین نمونهی کاری من در ساعت ۱ بعد از نصف شب و قبل از نوشتن همین مطلب بود. این تصاویر شاهکار نیستند، حتی ممکن است به سطح استاندارد گرافیک پیکسلی هم نزدیک نباشند اما زمانی که به امکانات و مدت زمانی که صرف کردهام نگاه میکنم، تنها میتوانم یه قدم بزرگ رو به جلو و یک پیشرفت اساسی را مشاهده کنم.
با کمی تحقیق میتوانید مشاهده کنید که در آثار ایرانی گرافیک پیکسلی جایگاهی ندارد (و شخصا هنوز هیچ کار بخصوصی را در زمینه گرافیک پیکسلی ندیدهام ) و به همین خاطر این زمینه کاملا بکر و دست نخورده مانده است. البته گرافیک و آن هم گرافیک پیکسلی به تنهایی تضمین کنندهی موفقیت نیست و باید آن را با یک گیمپلی زیبا هم ترکیب نمود. اما هر چه هست این زمینه هنوز دست نخورده باقیمانده است.
مسئله دیگر کم شدن بار هزینههای گرافیکی بخصوص روی دوستانی است که در این زمینه مشکل دارند. پیادهسازی یک گرافیک فانتزی یا واقعگرایانه معمولا هزینه بیشتری را به نسبت یک گرافیک پیکسلی ساده طلب میکند(البته این مورد همیشه درست نیست) و به همین خاطر یکی مثل من هم تنها با یک موس خالی هم میتواند کاریهایی را در این زمینه ارائه دهد.
اما وقتی کار به گرافیک سادهای مثل گرافیک پیکسلی کشیده میشود یه جنبهی کار سختتر از حالت معمول میشود و آن ایجاد یک گرافیک چشمنواز در بازی است. چرا که محدودیت شما در استفاده از رنگها و جلوههای بصری مقداری افت میکند و دیگر خبری از منحنیهایی که میتوانید آنها را به هر جهت بچرخانید نیست. برای همین، کم بازی پیدا میشود که بتواند گرافیکیهای پیکسلی همانند Fez یا Shovel Knight را پیاده سازی کند. گرافیکی که در کنار چشمنوازی در هماهنگی کامل با گیمپلی و داستان بازی باشد و بازیباز لذت تمام را از تکتک پیکسلهای آن ببرد.
نمیخواهم این مطلب طولانی شود بخصوص زمانی که آشنایی سطحی با این نوع گرافیک دارم اما توصیه میکنم برای یک بار هم شده شما هم سعی کنید تجربهی مختصری در این زمینه کسب کنید، شاید شما هم همانند من به شدت به این زمینه علاقمند شدید.