حدودا هشت الی نه ماه از تصمیمم برای بازگشت به حوضه ی برنامه نویسی می گذرد. یاد روز هایی که ده الی دوازده ساعتش را در پشت لپ تاپم می گذراندم را هرگز از یاد نمی برم. البته یادگارش که چند کیلو اضافه وزن است را فعلا با خود به همراه دارم! پس از تمرین چند ماهه دوباره توانستم مطالب فراموش شده را از نو یاد گرفته و مطالب تازه بسیاری را هم یاد بگیرم. در تجربه ی اولین نرم افزار کاربردی خودم به قول خودم "یک اشتباه پنج میلیون تومانی" کردم و نتیجه ی کم کاری و بی تجربگی خودم را چشیدم. پس از حدود شش ماه سرانجام تصمیم خودم را قطعی کردم و کار در زمینه بازی سازی را شروع کردم. البته از همان اول هم هدفم بازی سازی بود ولی بدلایلی از جمله دلایل مالی می خواستم در ابتدا در حوضه ی نرم افزار کار کرده و سپس وارد بازی سازی شوم که البته بعدا فهیدم اشتباه بود! باید از همان ابتدا روی آن چیزی گه علاقه داشتم کار می کردم نه آن چیزی که به آن احتیاج داشتم!
حدودا دو ماهی می شود که کار خودم در حوضه ی بازی سازی را شروع کرده ام. بازی سازی کار عجیبی است! از طراحی و کار های گرافیکی گرفته تا طرح داستان و روایت همه و همه موجب این می شوند که پس از مدتی گیج و سردرگم بشی و نفهمی به کدوم سمت باید بری...
آیا باید در ابتدا کار با یک موتور بازی سازی را یاد بگیرم یا باید بروم و یک ایده ی خوب برای بازی ساختن پیدا کنم . در طول این چند ماه تنها چیزی که خوب فهمیدم این است که تا دلت بخواهد می توانی از جای جای این اینترنت ابزار و آموزش ساخت بازی گیر بیاوری ولی اینکه در انتها تمامی این ها چگونه تو را به هدفت خواهند رساند را هنوز نفهمیدم. از امروز ( یا بهتر بگویم از امشب! ) تصمیم گرفتم که تجربه ها و آموخته های خودم را در معرض دید عموم قرار دهم تا در حد خودم بتوانم به علاقمندان این حوضه نشان دهم که یک بازی ساز تازه کار چه چیز هایی را تجربه خواهد کرد و سرانجامش به کجا خواهد رسید! پس اگر علاقمندید با من همسفر شوید...
نویسنده : یک بازی ساز تازه کار