در این مطلب میخواهیم ضمن بررسی یک بازی ساخته شدهی به بیان چند نکته در زمینهی بازیسازی بپردازیم و بیان کنیم که چرا بازیسازی مستقل سختترین شکل و در عین حال لذتبخشترین نوع بازیسازی است. با من همراه شوید.
در همین چند وقت اخیر بود که نظری با این موضوع برایم ارسال شد که یک بازی جدید به نام «۶۶ یاور» توسط چند نفر علاقمند به بازیسازی ساخته شده و شما هم یه بررسی روی آن انجام بدهید. منم سعی کردم بازی را روی گوشی خودم نصب کرده و بازی را بررسی کنم. اما از همان ابتدایی که مشاهده کردم بازی در دستهی بازیهای ماجرایی است مقداری احساس ترس کردم و در انتها فهمیدم که این احساس ناخوشایند چندان هم بیربط نبود!
همان گونه که تا الان چندین بار گفتهام که همهی ما دوست دارم در تجربهی اول خودمان یک بازی بسازیم که داستان آن یک داستان جذاب و دوستداشتنی باشد و هر کسی با دیدن آن به سرعت شیفتهی بازی ما بشود. دقیقا به همین دلیل خیلی از بازی اولیهایی(کسانی که برای بار اول بازی میسازند) را میبینیم که سعی میکنند یک بازی ماجرایی بسازند و تقریبا ۹۹ درصد آنان هم سرانجامشان همانند هم یعنی عدم استقبال مخاطب میشود.
دلیل این موضوع هم همیشه این است که آنها به جای این که بخواهند بازی بسازند به دنبال ساختن داستان به فرض خودشان خیلی جذاب هستند. تعجب نکنید! شخصا خودم هم چنین دورهای را تجربه کردهام و برای همین به چنین صراحت آن را بیان میکنم. به همین دلیل گفته شده هم محصول نهایی آنها تقریبا در تمامی اجزایش دچار مشکل است و حتی به حداقل استانداردهای موجود هم نزدیک نمیشود.
دقت کنید که برای بررسی یک بازی و نمره دادن به آن هیچ گاه به تازهکار بودن تیم سازنده یا این که آنها چقدر امکانات در اختیار داشتهاند نگاه نمیکنند، بلکه تنها به محصول نهایی کیفیت اجزای آن توجه میکنند. بدین خاطر اگر بخواهم در چندین جمله بازی 66 یاور را نقد کنم که باید بیان کنم یک نقد اولیه است و همچنان نسخه نهایی آن را بازی نکردهام، توضیحات من این گونه خواهد بود:
بازی 66 یاور یک تلاش بیهوده تکراری در زمینه ساخت بازیهای ماجرایی است. بازی در تمامی ابعاد گیمپلی، گرافیک(فنی و هنری) ، صداگذاری، پویانمایی و ... حتی به حداقل استانداردهای موجود هم نزدیک نمیشود و تنها نقطهای که میتوانم از جانب آن از نمرهی نهایی بازی نمرهای کم نکنم(نه این که اضافه کنم!) طراحیهای گرافیکی پسزمینهی آن است که اگر چه جذاب نیستند ولی حداقلها را رعایت کرده است
واقعا توصیه میکنم به مفهوم این که بازی چیست و این که یک بازی باید چه ویژگیهایی داشته باشد فکر کنیم. این که صرفا یک دکمه بزنیم که مفهوم بازی را در بر نمیگیرد. دقت کنید که حتی در عکس بالا وقتی به جای تعقیب کردن متهم با قدمهایی بسیار آهسته و در کمال آرامش به سمت چپ بروید، عکسی که در پسزمینهی بازی کار شده است تمام میشود و جای آن سیاهی میآید(چیزی که در عکس بالا واضح است). در این جا این سوال پیش میآید که آیا سازندگان بازی خودشان به یکبار هم بازی خودشان را آزمایش کردهاند؟ اگر کردهاند پس چرا باید چنین محصول شلخته و بیکیفیتی با چنینی مشکلات واضحی را منتشر کنند؟
چرا حتی نمیتوانیم حداقلها را هم در بازی خود رعایت کنیم؟ تنها یک جواب دارد و آن هم خودسری در موضوع بازیسازی است! وگرنه حتی وقتی به بررسی بازیهایی که حداقل +10000 دانلود در کافهبازار دارند هم بپردازیم، مشاهده میکنیم یکسری ویژگیهای مشخصی در تمامی آنها وجود دارد که مثلا در بازی 66 یاور نیست. ولی ما حتی چنین کاری را هم انجام نمیدهیم و توقع داریم صرفا با یک داستان معمولا کلیشهای، نبود گیمپلی، گرافیک، موسیقی و حتی یک منوی ساده را هم جبران کنیم که واقعا توقع بیجایی است.
در بازار امروز کیفیت تنها ملاک موفق شدن بازی ما خواهد بود چرا که اصلا برای مخاطب مهم نیست که بازی ما با چقدر سختی تهیه و تولید شده است. نه مهم است که بازی را یک کمپانی بزرگ ساخته یا یکی دو نفر در خانه آن را ساختهاند. بلکه تنها به این نگاه میکند که محصولی که جلویشان قرار گرفته آیا کیفیت مورد نظر او را دارد یا نه. اگر نداشت بدون هیچ تعصبی از کنار آن رد میشود. برای همین است که در این بازار به شدت بیرحم یک بازیساز مستقل به راحتی در فضایی قرار میگیرد که در آن باید با کمپانیها و استودیوهای بزرگ بازیسازی رقابت کند و این در حالی است که مشتریان این فضای کاری اهمیتی به مسائل پشت صحنه نمیدهند و تنها نگاهشان به کیفیت محصول خروجی است. این چنین است که میگوییم بازیسازی از نوع مستقلش یکی از سختترین کارهاست چرا که باید محصولی خلق کنیم که در مقابل محصولات کمپانیها و استودیوهای بزرگ بازیسازی چیزی برای عرضه داشته باشد. اما چیزی که در این بین واقعا لذتبخش است همان آزادی عمل و خلاقیت بیانتهایی است که هر کدام از ما میتوانیم در بازی خود داشته باشیم. خلاقیتی که معمولا در پس این که ما میخواهیم خودمان و محصولمان را شبیه کمپانیهای بزرگ بازیسازی کنیم، فراموش میشود. صد بار گفتهام و باز هم تاکید میکنم که حداقل برای یک بار هم که شده مستند Indie Game:the movie را مشاهده کنید تا حداقل موارد لازم برای ورود به دنیای مستقلها را از زیان کسانی که این راه را رفتهاند بشنوید.
در انتها باید بیان کنم که هدف من این نبود که بازی مورد نظر را بکوبم اما هنگامی که مشاهده میکنم راهی را که دیگران رفتهاند، خودم رفتهام و در مورد اینها فراوان تذکر دادهام را باز هم کسانی از نو میروند، مقداری ناراحت و عصبانی میشوم و برای همین ممکن است مقداری لحن مطلب ناخوشایند شده باشد که از جانب آن از شما عذرخواهی میکنم. امیدوارم روزی برسد که هر علاقمندی بتواند بدون دغدغه بازی مورد علاقهاش را بسازد.
بازی های ایرانی هم هستند که از کیفیت بالایی برخوردار هستند. مثل بازی رستگاری که آقای پدرام شریفی اون رو ساخته.